22 و 25 خراد سال 1389 را باید سالمرگ جریان فتنه نامید! فتنه ای که از آمریکا و اسراییل و چند ده سفارت کشور غربی در آن سهم داشتند تا گروهکهای ضد انقلاب و خارج نشین و متاسفانه گروهی از خواص و دست اندرکاران نظام! در این چند ماهه اگر کسی کمترین شمه ای برای تحلیل داشت فهمید آنچه رخ داد یک حمله همه جانبه علیه انقلاب و جمهوری اسلامی بود. همین بود که نه دی 1388 نزدیک 50 میلیون نفر از مردم کشور به دفاع از نظام و رهبر برخاستند! مردمی که 22 خرداد را خلق کرده بودند و بعد از آن در 29 خرداد نماز جمعه تاریخی را رقم زدند. بعد از آن در روز قدس و 13 آبان با تمام وجود به صحنه آمدند و این در حالی بود که در این چند ماهه بدترین توهینها را از جریان فتنه شنیدند. مردمی که به دلیل اینکه رایی متفاوت و برخلاف نظر اشرافیت سیاسی داده بود مورد بغض و کینه قرار گرفته بود و در برابر هجمه های بی شمار دشمن خارجی و فتنه گر داخلی حامی و پشتیبانی جز رهبرش نداشت!
برخی خواص رای مردم را چنان بی ارزش قلمداد کردند که با نظریه رای کمی و کیفی رای چند صد نفر نخبه بی بصیرت را مساوی با رای میلیونی ملت دانستند! این جریان نشان داد اگر از جمهوریت دم میزنند تا زمانی است که به نفع آنها باشد!
در این چند ماهه مردم و رهبر بودند که پیروز شدند و خواص خائن و خواص غافل و خواص ساکت همگی باید در برابر توده ملت پاسخگو باشند که در این چند ماهه چه کردید؟ وضعیت خائنین که مشخص است. اما غافلین باید پاسخ دهند که آیا رفتار فتنه گران و حامیان خارجی و داخلی آنها جایی برای غفلت گذاشت؟ چه باید می شد تا این عده از خواب غفلت و تردید بیرون بیایند؟ آیا سخنان و نهیب های رهبر را نشنیدند؟ چه حجتی برای غفلت خود دارند؟ اما سکوت پیشه گان باید برای سکوت دشمن شاد کن خود در محضر این ملت پاسخ درخور قناعتی بیاوردند. این موضوع زمانی ضروری تر می گردد که همین سکوت پیشگان در مواقع بسیار عادی و بی اهمیت اعلام موضع می کنند.
همه اینها را مقدمه قرار دادم تا سخنی با برخی مراجع عظام (حفظهم الله) داشته باشم. این روزها شاید سوال و اظهار نظری از منصب شاگردی و مستشکل اهانت به مراجع تلقی گردد اما مردم به خوبی می دانند این دفاع های ریاکارانه برخی از مراجع نه از باب حُباً لِلعَلی که به خاطر بُغضاً لِلمُعاویه است!
جمعیتی که سالهای قبل از این حتی استیضاح امام زمان را جایز و حتی راهپیمایی علیه خدا را بی اشکال می دانست و افکار امام راحل را کهنه و قابل نقد و مرجعیت و فقیهان را تئوریسن خشونت معرفی می کردند حالا عَلَم دفاع از مرجعیت بلند کرده اند! همین است که انسان را وا می دارد تا بر اقوال برخی بزرگان تامل کند که اینک چه شده است اقوال این بزرگان و مراجع به جای اینکه در دل مردم بنشیند در سایتها و خبرگزاری های آن گروه ریاکار جا خشک می کنند؟
ماجرای انتخابات ریاست جمهوری و عدم تبریک برخی مراجع به منتخب 25 میلیونی ملت از همین ماجراهاست. تبریک به رییس جمهور پیش کش! برخی حتی حضور 40 میلیونی مردم را هم سزاوار تبریک به ملت ندانستند!
تعجب ملت وقتی بیشتر شد که فتنه ای سیاه از جریان سبز بر نظام تاخت و به همه ارزشهای ملت حمله کرد. به فرموده امام خامنه ای این مجرمان بزرگ ناجوانمردانه تهمتهای بزرگی به نظام اسلامی زدند و متاسفانه مردم باز عکس العملی از کسانی که توقع داشتند ندیدند! کدیور که نظرات ضد اسلامی مشهور است سکوت علما را به اعتراض برداشت کرد و نوشت علی تنهاست چون علما رهایش کرده اند! او با همان نگاه دیکتاتور مآبانه خود نوشت علی تنهاست گرچه میلیونها نفر در نماز جمعه فریاد بزنند ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند علی تنهاست چون (حضرات آیات) جوادی آملی, وحید خراسانی, مکارم شیرازی, صافی گلپایگانی و ... با او همراهی نمی کنند! سخنانی به این مضمون را خیلی از همین دست افراد به زبان راندند و باز هم سکوت بود که بود! گرچه آقایان علما در درسهای خود قائل به این باشند که سکوت اعم از رضاست اما دشمن سکوت آنها را رضای آنها برداشت کرد و سکوت روی سکوت دشمن را شادتر میکرد!
شایعه کردند اعتراض علما به حدی است که قصد مهاجرت از قم دارند! و همین روزهای اخیر سروش که برخی از همین مراجع او را مرتد می دانند به مراجع دستور داد الان وقت هجرت است!
مردم اما به مراجع خود دل بسته اند و آنها را از صمیم دل دوست دارند و این اعاظم را نائبان عام حضرت حجت می دانند. مردم حتی اگر مرجعی اشتباه کند با احتیاط در مورد آن اشتباه سخن می گویند. مردم حتی صانعی را که اهانتهای آشکاری به رییس جمهورشان کرد تا وقتی جامعه مدرسین صلاحیت او را مورد خدشه قرار داد مرجع می دانستند و علیه آن محتاطانه سخن می گفتند. مردم قدر مراجع را خوب می دانند حتی اگر مراجع قدرشناسی کنند. مردم وظیفه فرزندی خود را خوب انجام می دهند گرچه پدری در وظیفه پدری خود کوتاهی کند.
اما جریان فتنه که حمایت برخی از فربه شدگان سیاسی در نظام را نیز به همراه داشت به خرداد امسال چشم طمع دوخته بود. اما نه 2 خرداد نه 14 خرداد و نه 22 و 25 و 30 خرداد از این خرداد طَرفی نبستند! نقشه های آنها با درایت رهبر و ملت نقش بر آب شد.
اما ماجرای 14 خرداد برای فتنه گران محمل مناسبی را ایجاد کرده است. نه خود ماجرای 14 خرداد بلکه حوادث و موضع گیریهای بعد از آن.
14 خرداد امسال میلیونها نفر انسان مشتاق نظام و امام که هر ساله با شوق و شور مراسم رحلت اما را برگزار میکنند از سراسر کشور در حرم امام حاضر بودند. این پابرهنگان و نوردیدگان امام که حضرت روح الله در مورد شان فرمود یک تار موی آنها را به تمام دنیای کاخ نشینان ترجیح میدهد هنگام سخنرانی سید حسن با احترام به او تذکر دادند دست از حمایت از سران فتنه بر دارد و به وصیت پدر بزگوارش عمل کند و در خط ولایت حرکت کند نه در خط و ربط های سیاسی و جناحی! یک پیام محترمانه و روشن به کسی که در یک سال فتنه مردم از او توقع دیگری داشتند. هشدار به شخصی که حرم امام و حتی مراسم امام را می خواست به نفع یک جریان سیاسی که متاسفانه در این یک سال علیه مردم فعالیت می کرد قرار دهند. مردم در این یک سال دریافته بودند از بزرگان نباید انتظار هشدار و توصیه داشته باشند! لذا خود وارد میدان شدند و به سید حسن امامشان توصیه کردند و هشدار دادند. مردم بعد از این توقع تشکر و حمایت هم از این بزرگان نداشتند چرا که با مصلحتها و شان علمایی می تواستند رفتار بزرگان را برای خود توجیه کنند! اما این بار متعجبانه دیدند بزرگانی که یک سال سیاست سکوت را در سیره خود داشتند این بار تمام قد علیه این حرکت مردم و در دفاع از سید حسن به میدان آمدند و موضع گرفتند. مردم حق ندارند امروز در برابر این مواضع اعلام کنند: ففیه نظر!
ان قلت: احترام امام واجب است و لذا احترام نوه اش هم واجب!
قلتم: احترام نوه امام واجب تر است یا خط امام؟ چرا در برابر اهانت به عکس امام حضرات ابراز تردید کردند اما در برابر این شعارها نه؟
جناب حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی بیان داشته اید المرء یحفظ فی ولده! بسیارمایه خرسندی است که پس از سالها سکوت در مسائل سیاسی اظهار نظری هر چند کوتاه ار حضرت علامه وحید به ثبت رسید چرا که حضرت امام راحل علیه الرحمه بیان داشته اند برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی کنم! (صحیفه امام ج.21 ص. 290) اما استناد حضرت استاد به یان رواست چند سوال را در ذهن متبادر می کند. آیا این بیان را مطلق و عام می دانید یا برای آن تخصیص و تقییدی هم قائل هستید؟ شاید نظرتان این است جز در موارد خاص که در روات و آیات ذکر شده است نمی توان به فرزندان بزرگان نقد و توصیه ای کرد حتی از باب تنقیح مناط! جناب علامه چنانچه در سایتها نقل شده است بعد از اطلاع از حادثه غم انگیز 14 خرداد این سخن را فرموده اند! حال سوال اینجاست چه کسانی و چگونه و چه چیزی را به محضر اطلاع ایشان رسانده اند؟
جناب علامه حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی هم پس از مدتها سکوت در برابر حادثه 14 خرداد واکنش نشان داد. در سایتها آمده است ایشان گفته اند :من لحظهای که در تلویزیون آن توهینهای جمع اندک را ملاحظه کردم از صمیم قلب برای شما دعا کردم. » چنانچه مشاهده می شود منبع استناد حضرت علامه در توهین به سید حسن تلویزیون بوده است! حال سوال اینجاست آیا واقعا با آ«چه سیمای ایران نشان داد میتوان اندک بودن جمعیت را فهمید؟ ثانیا در بین شعارهای جمعیت حضرت آیت الله چه توهینی را مشاهده کرده است؟ توصیه به وصیت حاج احمد؟ شعار علیه سران فتنه؟ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه؟ و ... علاوه بر آن گویا سیما صدای شعارها را هم قطع کرده است و در هنگام سخرنانی سید حسن جای اینکه مردم در صحنها را نشان دهد مردمی که در گوشه کنار حرم راه می رفته اند را به نمایش گذاشته است!
حضرت استاد ضمن اشاره به فرازی از صحیفه سجادیه در دعای 38 که حضرت میفرمایند: اللهم الی اعتذرالیک من مظلوم ظلم بحضرتی فلم انصره، خداوندا عذر میخواهم درباره مظلومی که در حضور من مورد ستم واقع شده من او را یاری نکرده باشم. آنچه آن روز واقع شد ظلمی آشکار بود که به امام و بیت امام رواداشته شد. سوال مردم ین است چرا در این یک سال که دشمن با تمام تجهیز خود علیه اسلام و انقلاب به پا خاسته بود حضرت استاد موضعی اتخاذ نکردند؟ این در حالی است که مردم مشاهده کردند در جریان انتخابات دفتر حضرت استاد به خطار ماجرای هاله نور شماره تلفن در اختیار ملت قرار داد تا در این باره نظرات حضرت استاد را بشنوند! مردم وقتی اهم و مهم می کنند این پرسش برایشان پیش می آید بر مبنای مصالح و مفاسد کدام واقعه مهمتر بود؟ فتنه سیاه سبزها یا هاله نور؟ ملاک اهمیت یک موضوع در نظر آقایان چیست؟ سهم دفاتر آقایان در اطلاع رسانی صحیح چه میزان است؟
جناب آیت الله العظمی صافی هم پیغام داده اند در زمانی که ما به اتحاد و همدلی و یگانگی احتیاج فراوان داریم و باید همه با رعایت تقوی و موازین اخلاقی و پایبندی به اصول و ارزشهای اولیه انقلاب میراث شهیدان را که همان نظام اسلامی است- پاسداری نمائیم .متاسفانه بعضی از اشخاص کارهایی نسنجیده و غیر اخلاقی انجام می دهند که به اتحاد و یکپارچگی مردم ضرر می رسانند؛اهانتی که به جناب حجت الاسلام آقای حاج سید حسن خمینی شد موجب تاثر و تاسف اینجانب گردید که باید مسئولان محترم نظام آن را نسبت به فرزند امام راحل جبران نموده و به عاملین آن تذکر دهند که همه و همه به خصوص رسانه ها و جراید به ویژه صدا وسیما در این شرایط حساس باید کاری کنند که مردم به نظام اسلامی امید وارتر از گذشته شوند.
مردم از این مرجع بزرگوار می پرسند چه شده است حرکت خودجوش مردمی غیر اخلاقی و در خور تذکر است اما یک سال فتنه گری برخی سران نظام علیه ملت این گونه نیست؟ آیا ملت خلاف وحدت حرکت میکنند یا افرادی مانند همین آقای سید حسن و هاشمی رفسنجانی که رییس جمهور منتخب مردم را قبول ندارند و در مراسم تحلیف او شرکت نمی کنند و هنگامی رییس جمهور دهه فجر به حرم امام می رود با استقبال ناشایسته تولیت حرم مواجه می شود! آیا تهمتها به قوه قضاییه و دولت و به خصوص رییس جمهور قانونی کشور و... و اصرار عده ای بر آن بر وحدت ضربه نمی زند اما توصیه محترمانه مردم به سید حسن اختلاف افکنی است؟
سخنان آیات عظام مظاهری، مکارم شیرازی، شیخ جواد فاضل نیز با همین سوالات رو به روست! به علاوه اینکه در برابر همه اینها مردم می پرسند نظرتان راجع به سیلی مسئولین حرم امام به وزیر کشور چیست؟ سوال اساسی دیگر اینکه آن روز که در شهر مقدس قم در کنار بیوت حضرات ساحت مطهر حرم حضرت معصومه توسط عده ای معلوم الحال هتک شد و به مقام شامخ ولایت توهینهای بسیار شد آیا حضرات علما روا نبود لب به اعتراض بگشایند و آن اقدام ضدانقلابی را غیر اخلاقی و ظلم آشکار بنامند؟ چگونه است اگر عده ای خیال کنند به فرزندان هاشمی رفسنجانی توهین شده است و یا نوه امام مورد اعتراض خودجوش و نجیبانه مردم واقع شده است زبان محکومیتشان باز است اما در برابر اهانت به اصول انقلاب و شاخصهای امام سکوت مصلحت امیز دارند؟ اگر حصرات مصلحت جویند الکلام الکلام! بائک یجر و بائک لم یجر؟
با نگاهی به موضع گیری های دشمنان خوب است این سوال هم پاسخ داده شود آیا 14 خرداد بیشتر مورد توجه و خوشحالی دشمن شده است یا موضع گیری های برخی علما در بعد از این ماجرا؟
در پایان با کلامی از حضرت امام این وجیزه را به اتمام می رسانم :
اگر شخصی اعلم در علوم معهود در حوزه ها باشد ولی قدرت تشخیص مصالح و مفاسد را نداشته باشد. و نتواند افراد صالح و شایسته را از غیر آن تشخیص دهد و از سوی دیگر فاقد بینش صحیح سیاسی - اجتماعی و قدرت تصمیم گیری باشد این شخص نمی تواند زمام امور مسلمین را بدست گیرد: «اجتهاد مصطلح در حوزه کافی نمی باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص بدهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص بدهد و بطور کلی در زمینه های سیاسی و اجتماعی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام امور جامعه را بدست گیرد (صحیفه امامف ج.21، ص.178) اما با این همه حرکت آقایان را حمل بر صحت می کنیم و این جملات را امام را خطاب به خودمان می پنداریم تقصیرها را ما می پذیریم!!:
ما خودمان را باید فدا کنیم براى اسلام؛ .. همه مراجع از شصت به آن طرفند؛ ... دیگر مىشود که این اشخاصى که ریششان را در اسلام سفید کردهاند، اینها خداى نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عملى بکنند؟ نمىشود آقا. اگر یکوقت اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد، بچهها و جوانها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است؛ دشمن بیدار است. گمان نکنید که فحش به یک نفر است؛ فحش به یک جامعه اسلامى است؛ اهانت به یک جامعه اسلامى است؛ وَهْن وارد شدن بر یک جامعه اسلامى است. من که اینجا نشستهام دست تمام مراجع را مىبوسم؛ تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هر جا هستند، دست همه علماى اسلام را من مىبوسم. ما خاضع هستیم براى همه علماى اسلام؛ شما هم باید خاضع باشید؛ همه، همه، همه باید خاضع باشید. این هم امرى است که به حضرات آقایان [گفتم]. البته نمىگویم واقعهاى هست؛ ان شاء اللَّه هیچ ابداً نیست؛ اما جوانند، بچهاند، گاهى وقتها عصبانیتى پیدا مىکنند از این امور. ... همه باید شکر این نعمت را بگزاریم که یک همچو مراجع بزرگ داریم؛ متشکر باشیم از خدا که یک همچو افراد برجسته داریم؛ قدردانى کنیم از آنها؛ عزت آنها، عزت اسلام است؛ اهانت به آنها اهانت به اسلام است. توجه داشته باشید، مبادا یکوقت خداى نخواسته، یک اهانتى به یک مسلمى، یک اهانتى به یک مرجعى، یک اهانتى به یک مؤمنى بشود که خداى تبارک و تعالى راضى نیست؛ (صحیفه امام، ج1، ص: 307) بر این مبنا به مرجعی را بی بصیرت و غفل نمی دانیم فقط سوالاتی ذهن ما را مشغول کرده است همین!
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]